دلم گرفته خیلی نمی دونم چی بگم
خدامن بنده ی خوبی نیستم می دونم
رهام نکن اومدم به درخونه خودت کسیوندارم هرجابرم بازم برمی گردم پیش خودت
کمکم کن خودت آرومم کن خودت دستموبگیر
اینجاکسی ازدل آدماخبرنداره نزدیک اذان آرامش می خوام آرامش
خداجونم چشم دوختم به اسمون شایدفرجی بشه شایدنوایی بیاد
خودت گفتی بخوانیدمراتااجابت کنم شمارا
منم می خوانمت باتمام وجودم خدادوستت دارم
ماه رمضونیه گناهاموبریزبنده ی بدی ام موقع گرفتاریم یادت می افتم موقع خوشی نه
خدایه کوچولونگاه یه کوچولونظربه من ناچیزبنداز
می دونم بنده هاتوتنهانمیذاری می دونم خدابنده نوازی
آرامش می خوام آرامش
نظرات شما عزیزان:
گمنامم 
ساعت16:05---12 تير 1393
بار آخر،من ورق را با دلم بر میزنم!
بار دیگر حکم کن؛اما نه بی دل!
با دلت،دل حکم کن!
حکم دل:هرکه دل دارد بیندازد وسط،تا که ما دلهایمان را رو کنیم
دل که روی دل بیفتد،عشق حاکم میشود پس به حکم عشق،بازی میکنیم
این دل من!رو بکن حالا دلت را! دل نداری؟!
بر بزن اندیشه ات را
حکم لازم،دل سپردن،دل گرفتن،هردو لازم............